در این سالها شدت مصاحبهها ، بیانیهها و جنگهای مطبوعاتی آنقدر فراتر از حد معمول بوده است که به نوعی سرگرمی جذاب و پرهیجان برای هواداران فوتبال تبدیل شده است. شاید کمتر کسی باشد که تمایلی به شنیدن مصاحبههای فیروز کریمی نداشته باشد ، شاید کمتر کسی بداههگوییهای او را برای تنوع نپسندد ، شاید کمتر کسی از بیپرده بودن مایلیکهن و اتهامزنیهای او ، اوج هیجان را احساس نکرده باشد ، شاید کمتر کسی باشد که نخواهد شاهد حمله کردن دائی به اشخاص بزرگ باشد ، شاید کمتر کسی باشد که نخواهد دفاعیات مظلومانه و البته زیرکانهی قلعهنوعی را نشنود و ... .
البته به این سیاهه نام بلاژویچ ، افشین قطبی ، خداداد عزیزی ، محمد دادکان ، امیر عابدینی و حسین شمس را نیز اضافه کنید ، کسانیکه حرفهایش در کمال رازداری نیز بودار است و جو اتهامزنی را در ذهن متصور میکند.
با این حال تاکنون کمتر شاهد آن بودهایم که تاخت و تازهای کلامی از حد و مرز فوتبال خارج شود و طعم و بوی سیاسی بگیرد. کمتر شاهد آن بودیم که مقامات رسمی کشور مورد اتهام از سوی مربیان قرار گیرند. اما در چند مقطع شاهد آن بودهایم که این اتفاقات رخ داده است ، البته از سوی بزرگترینها.
امیر قلعهنوعی
جدا از جدال هائی که قلعهنویی با بزرگانی مثل علی دائی و مرحوم ناصر حجازی داشت ، ژنرال همواره از دستهائی پشت پرده سخن میگفت و آنها را عاملی در ناکامیهای خود میدانست. اما هیچگاه واضح و آشکار از اسمهایی که جز مقامات سیاسی محسوب میشوند سخن نگفته بود. اما او آنقدر غیرمنتظرانه به ضرغامی - رئیس سازمان صداوسیما - اتهام زد که یادمان از تمامی مصاحبههای جنجالی درون فوتبالی او رفت و ترجیح دادیم فقط به همینها بپردازیم:
* یک آقایی میگفت در صدا و سیما گاهی اوقات میگویند یک آهنگ نباید پخش شود و ضرغامی هم روی تابلو نوشته بود تا میتوانید به قلعهنویی حمله کنید !
* آدمهای سیاسی به فوتبال می آیند، آنها بهتر است بروند. این آقایان اگر در صنعت و کارهای نظامی کارشان را بلد بودند در همان عرصه فعالیت میکردند چرا صنعتیها و نظامیها را فوتبال آوردید؟ مگر من را مدیرعامل سایپا و یا ایرانخودرو میگذارند؟
*آنها ماموریت داشتند که جمعیت صد هزار نفری را به سه هزار نفر برسانند. یعنی لیاقت دو تیم این است که 6 هزار نفر به استادیوم بیایند؟ ... اما آنها بدانند که فوتبال میماند و اینها میروند.
* بروید ببینید چه کسانی بعد از شب قهرمانی سپاهان و شادی مردم این سناریو را کلید زدند.
علی دائی
علی دائی نیز از جمله کسانی است که مصاحبههای جنجالی او همواره مورد توجه بوده است تا سازگاری او با حاشیه را بیشتر از متن نشان دهد. جنجالهای او و قلعهنوئی ، جنجالهای او و کاشانی را در خاطر داریم. او شاید در میان ستارگان نسل 98 فوتبال ایران محبوبیتترین نبود ، اما مواجههی طولانی او با حبیب کاشانی فصل تازهای را برایش رقم زد.
* پس از مصاحبههای جنجالی علیه قلعهنوعی ، مایلیکهن ، کاشانی و بسیاری دیگر ، دائی دو مصاحبهی کوبندهی سیاسی انجام داد ، از اوضاع بد اقتصادی گله کرد ، او در متلک به ریش مدیرعامل پرسپولیس و اشارهاش به محمود احمدینژاد که به دلیل فشارهای اقتصادی بین هوادارانش کمتر محبوب است ، کاملا هوشمندانه عمل کرد.
* خبرنگاری از دایی میپرسد فوتبال ایران در آستانهی تعلیق است و دایی حرفی میزند که خیلی هم ورزشی نیست. او به گرانیها طعنه میزند و می گوید : « من نظر خاصی در این موضوع ندارم باید همه چیز را از مسئولان بپرسید که همیشه از جواب دادن خیلی از مسائل شانه خالی میکنند و به مردم جواب نمیدهند. الان نه تنها ورزش بلکه خیلی ازجاهای دیگر پاسخگوی هیچ مسئلهای نیست تا دلمان خوش باشد حرفها را میشنوند. الان وضعیت اقتصادی مردم را میبینید امیدوارم فردی باشد که پاسخگوی مسائل باشد. به قول میاچ کمک مربی راهآهن همیشه میگوید ایرانیها حرفشان این است که انشاءالله ما باید منتظر اتفاق بزرگ و یا معجزه باشیم تا جوابهای بیپاسخ خود را از خیلی از مسئولین بگیریم.»
محمد مایلیکهن
اگر به گفتهی کیروش استناد کنیم ، مایلیکهن را باید قهرمان بالقوهی المپیک خیالی حرف زدن بدانیم. محدودیت برای سرمربی اسبق تیم ملی غیرقابل تعریف است و مصلحتاندیشی او ، فاش و بیپرده گفتن هرآن چیزی است که شاید هرکس دیگری حداقل قبل از گفتن آن درنگی کوتاه میکند. حاجی مایلی تاجائی که بتواند مصاحبه میکند و اگر نشد بیانیه صادر میکند.
او بیرحمانه بر هر کسی که اراده کند ، میتازد و در نهایت نیز ژست پند و اندرز دادن را میگیرد. البته مایلیکهن ذهن خلاقی دارد و کم نیز به آرایههای ادبی مسلط نیست ، حداقل آن روز که قلعهنوعی را به گروهبان قندلی تشبیه کرد ، اینگونه او را شناختیم.
مربیان بسیاری نظیر دائی ، قطبی هر یک به طریقی مورد نقد حاجی مایلی بودهاند و از گزند حرفهای تند او در اما نبودهاند. جالبتر آنکه مایلیکهن همواره به مدیران کلان فوتبال یعنی مدیران فدراسیون فوتبال و مدیران پرسپولیس نظیر محمد دادکان ، حبیب کاشانی ، انصاریفرد و ... تاخته است. اما آخرین قربانی یعنی محمد رویانیان اینبار در جوی سیاسی مورد هجمه و انتقاد مایلیکهن قرار گرفته است.
پیامک مایلیکهن به رویانیان نیز آخرین بیانیهای شدیدالحن این مربی بوده است که زمینهای سیاسی نیز دارد.
*بار دیگر اشتباه گذشته خود را تکرار نکنید ، به خدا خون شهدا و آه جوانان این مملکت دامن شما را میگیرد. آن دنیا خود من یقهی شما را میگیرم. بازهم گول برخی جریانات، چهار تا کامنت و چند نظرسنجی دروغی را خوردید؟ اصلا من میگویم این نظرسنجیها درست، اما کجای دنیا با نظرسنجی مربی انتخاب میکنند؟ آیا انتخاب «ویلاس بوآس» مربی سابق چلسی به عنوان سرمربی جدید تاتنهام با نظر سنجی صورت گرفت؟!
*یک روز رییس جمهور در مصاحبهای درباره وضعیت مردم یک منطقه از کشور گفت که میدانم آنها 10 سال است که میوه نخوردهاند و اشک در چشمانش حلقه زد و آن روز من هم با ایشان گریه کردم اما من میگویم که الان خیلیها دیگرهستند که حتی نمیتوانند بوی میوه را استنشاق کنند، البته خودم را نمیگویم چون وضعم خوب است، آنوقت میرویم و پول هنگفت را خرج مربیانی میکنیم که ...